هم آن و هم این سنگ گردید خُرد / برآمد به سنگِ گران سنگِ خُرد
دلِ سنگ گشت از فروغ آذرنگ / فروغی پدید آمد از هر دو سنگ
نیایش همی کرد و خواند آفرین / جهاندار پیش جهانآفرین
همین آتش آنگاه قبله نهاد / که اورا فروغی چنین هدیه داد
سده نام آن جشنِ فرخنده کرد / یکی جشن کرد آنشب و باده خَورد
به این ترتیب جشن سده شکل گرفت، که بهسادگی اسطورهی پیدایی آتش در فرهنگ ایرانی و در نتیجه، نقطهی آغاز تمدن یا شهرآیینیِ ایرانی است؛ چرا که با کشفِ آتش یکجانشینی ممکن میشود. در شامگاه دهمین روز یا آبان روز از بهمنماه با افروختن هیزمی که مردمان، با مشارکت و همکاری از روزهای پیش در مرکز شهر یا آبادی یا بر بلندی کوهستانی گرد آوردهاند، این جشنِ گروهی آغاز میشود. سده که در دوران باستان به بزرگی بر دستِ ایرانیان برپا میشد در دوران جدید بیشتر بهدست زرتشتیان نگاه داشته شده که آتشی بزرگ میافروزند و به نیایشخوانی و سرودخوانی و پایکوبی میپردازند. به نوشتهی مورخانی همچون بیرونی، بیهقی و گردیزی جشن سده یکی از سه جشن بزرگ ایرانیان است که در دوران اسلامی، تا اواخر دوران خوارزمشاهیان و حملهی مغول دوام آورد و هم سلاطین و امیران و هم مردم عادی این جشن را بهپا میداشتند؛ مشهورترین و بزرگترین جشن سده در زمان مردآویج در سال ۳۲۳ هجری در اصفهان برگزار شد. همچنین برپا کردنِ شکوهمند جشنهایی دیگر، چون مهرگان و تیرگان، بر دستِ شاهعباس بزرگ نشان میدهد که نگاه دینی به این جشنها و آن را ویژهی زرتشتیان دانستن امری بسیار جدید است.
طرح سده از نفیسه محمدی.