c1ac2786-d286-4a07-9435-a878cb597818 دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد

  • دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد
  • unnamed-1679130069.jpg
abstract

گزیده ای از کتاب  دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد  نوشته‌ی شهرام رحیمیان 

پشت همین میز چوبی شهادت می‌دهم که دکتر نون مُرد، مُرد، مُرد. وقتی او می‌مرد، برگ‌های سرخ و زرد از شاخه‌های تنومند فرزندانش می‌بارید و صدای گوش‌نواز خوانندهٔ محبوبش، دلکش، با جیک‌جیک صدها گنجشک و شمیم صابونی که دوای درد بوی بد پیری نبود، درهم آمیخته بود. بله، وقتی او می‌مرد، غروب بود، و اگر پاسبان‌ها آن صدای آرامش‌بخش و آن دم وهم‌زدا را نمی‌آشفتند، چه نیازی بود مرده‌ای که او باشد، یا دکتر نون باشد، یا کسی باشد که با هیچ‌کس، حتی با من، آشنا نیست، با آن تن سرد و لرزان، با این پتوی نازک و کهنه‌ای که روی دوشش انداخته‌اند تا تن عریانش را بپوشاند، مرگش را هم آلوده به وحشت حیاتش کند و جلوی میز افسر شهربانی بایستد و شهادت به مرگی بدهد که با بوی خوش عشق و حس دل‌انگیز فراموشی و خیره‌سری آقای مصدق همراه بود...

 

جلسه‌ی نقد و بررسی کتاب "دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد" در شامگاه دوشنبه ۲۲اسفندماه برگزار شد

.

کتاب ماه آینده‌ی این کارگروه "جای خالی سلوچ" اثر محمود دولت آبادی‌ست، عزیزان علاقه‌مند می‌توانند جهت اطلاع از تاریخ جلسه‌ی نقد و بررسی و هماهنگی، از طریق شناسه اعلام شده با دبیر کارگروه ارتباط برقرار کنند.

واژگان کلیدی

دیدگاه خود را بنویسید