ضحاک هزار سال بر ايران حکومت کرد و شمار بسیاری از جوانان ايرانزمين را خوراک مارانی کرد که بر شانههایش میزیستند. کاوهی آهنگر از ميان مردم برخواست و با برافراشتن پیشبند چرمین خود بر فراز نیزهای، رهبري قیام بر علیه او را بر عهده گرفت. سرانجام کاوه توانست با ياري مردم و فریدون، پسر آبتین ضحاک ماردوش را شکست دهد و در کوه دماوند زنداني کند. روز پیروزی بر ضحاک و به پادشاهی نشستن فریدون مهرگان شد. مهرگان یا جشن مهر، که غربیان آن را «میتراکانا» مینامیدند و عربهای مسلمان «مهرجان» در کنار نوروز از جشنهای بزرگ ایرانیان بود؛ هر چند، همچنان برگزاری پارههایی از آن، ولو با نامهایی دیگر مانند آیین قالیشویان در مشهد اردهال، به طور پراکنده در گوشههای ایرانزمین زنده است. بهسبب اهمیت مهرگان بوده که در روزگار ساسانیان بر این باور بودند که اهورامزدا یاقوت را در روز نوروز و زبرجد را در روز مهرگان بیافرید و بزرگی این دو بر دیگر روزها همانند بزرگی یاقوت و زبرجد است به سایر گوهرها. این جشن بزرگ به روایتی در روز مهر از ماه مهر یعنی شانزدهم مهرماه ــ که با گاهشماری کنونی زرتشتیان دهم مهرماه میشود ــ و به مدت شش روز ادامه مییافت. از آیینهای این جشن میتوان به چیدن خوان مهرگانی و آراستن آن با میوه و شیرینی، نواختن ساز و دهل و پخش آجیل ویژه موسوم به لرک و نان مخصوصی به نام لورگ، در میان بزرگان و تودهی مردم با سرور فراوان و شادباشگویی اشاره کرد. اسطورهی حماسی پیروزی کاوهی آهنگر و فریدون بر اژیدهاک (ضحاک) که نمایانندهی یکی از ویژگیهای بنیادین فرهنگ ایرانی، یعنی نبرد با ستم و ستمگری، است اسطورهی برسازندهی مهرگان است که میدانیم با سه پاره شدن جهان در دورهی فریدون، سنگ بنای هویت ایرانی نیز گذارده میشود؛ خویشکاریِ بزرگی که هر کدام از ما، به گفتهی فردوسیِ بزرگ، میتوانیم و میبایست آن را در خود پرورش دهیم:
فریدون فرخ فرشته نبود/ ز مُشک و ز عنبر سرشته نبود
به داد و دَهش یافت این نیکویی/ تو داد و دهش کن فریدون تویی!
طرح مهرگان (ضحاك) از بانو آرام علائي اردبيلي