جشن اسفندگان، یادمانی بسیار کهن از اسطورههای زایش و باروری است. واژهی فارسی اسفند یا «اسفندارمذ/ سِپندارمَذ» از واژهی پهلوی «سِپَندارمَد/ سپندارمَت» و اوستایی «سِپَنتَهآرمَئیتی» برگرفته شده است. اصل این نام همانا «آرمئیتی» به معنی فروتنی و بردباری است که واژهی «سپنته/ سپند» به معنای پاک و مقدس، برای احترام و گرامیداشت بیشتر، به آن افزوده شده است. نامگذاری آخرین ماه فصل زمستان بهنام اسفند یا سپندارمذ نیز از همین ویژگیِ باروری و زایندگی زمین سرچشمه گرفته است چرا که در همین ماه، نخستین جوانهها از خاک سر بر میزند و زایش دوبارهی زمین را نوید میدهد. ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه، که در سال ۳۹۱ هجری تألیف کرده است، از جشن اسپندگان/ مَردگیران/ مژدهگیران به عنوان جشنی کهن یاد میکند. به بیان او، «اسفندارمذ» ایزد موکل بر زمین و ایزد حامی و نگاهبان زنان شوهردوست و پارسا و درستکار بوده است. او همچنین نقل میکند که در آن زمان این جشن را با نام «مَردگیران» میشناختهاند، به این معنا که زنان از مردان خود هدیهای میگرفتهاند. زنان نه تنها از دهشهایی برخوردار میشدند، بلکه به نوعی در این روز فرمانروایی میکردند و مردان باید که از آنان فرمان میبردند. بهگفتهی پژوهشگران، این جشن هنوز هم با نام «اسفندی» در روستاهایی پیرامونِ برخی نواحی مرکزی ایران برگزار میشود و زنان در این روز، برای خوشنودی ایزدبانوی پشتیبان باروری خود، آشی نیز میپزند که بهنام همین جشن، «آش اسفندی» نامیده میشود. نیز چندین دهه پیش از این، به پیشنهاد استاد «ابراهیم پورداوود» روز پنجم اسفند به عنوان روز پرستار شناخته شده بود و به طور رسمی برگزار میشد. در این روز، برای ارجگزاری خدمت ارزندهی پرستاران، آیینهایی به اجرا درمیآمد که در آنها با پیشکش شاخههای گل بیدمشک (گل ویژهی امشاسْپَند بانو اسپندارمذ در اسطورههای کهن) پرستاران میهنمان را مینواختند.
طرح جشن اسفندگان از نفیسه محمدی