چقدر وحشتناک است وقتی آدم ناچار شود به جای واژه سادهای مثل «میز» از کلمات دیگری استفاده کند! اما از همه بدتر آن است که آدم زنده باشد اما دیگر خودش را نشناسد و نداند کیست. آدم تا حافظهاش، یا فقط بخشی از آن را از دست ندهد، نمیفهمد که آنچه سراسر زندگی را میسازد چیزی جز حافظه نیست. زندگی بدون حافظه زندگی نیست؛ درست مثل هوش و ذکاوتی است که هرگز به کار نرفته و مجال بروز پیدا نکرده است. حافظه ما همان انسجام و هماهنگی ما، عقل و درایت ما، عمل ما و احساس ماست. بدون حافظه ما هیچ هستیم.