1d80a987-bfb2-4635-ad37-b3e0f23e7469 درباره‌ی نوروز، برپاکنندگان‌اش و جشن جهانی آن

  • درباره‌ی نوروز، برپاکنندگان‌اش و جشن جهانی آن
abstract

نوروز بزرگ‌ترین، مهم‌ترین و کهن‌ترین جشن ایرانیان است؛ جشنی که دیرینگیِ ‌نامِ آشکارا ایرانی‌اش به قدیمی‌ترین زبانِ این حوزه، اوستایی، بازمی‌گردد و هنوز ایرانیان، ایرانی‌تباران و ایرانی‌شدگانِ سراسر جهان آن را به گستردگی پاس می‌دارند. پیوندِ این جشنِ انسانی (ماهِ فروردین تنها نام از نام‌های دوازده‌گانه‌ی ماه‌های ایرانی است که بازبُرد و ارجاع به انسان دارد؛ روانِ درگذشتگان نیکوکار و پارسا) با طبیعت (اعتدالِ بهاری) و نوزاییِ زمین ــ و نه دین‌ها و باورها و شخصیت‌های تاریخی و کنش‌های بزرگِ دوران‌سازِ آن‌ها ــ است که آن را ویژه کرده و جنبه‌ای جهانی به آن بخشیده است.

در اسطوره‌های‌مان سر بر آوردنِ گیاهان از خوابِ زمستانی به نشانه‌ی زایشِ پس از مرگ گرفته شده و از این رو، این زندگیِ دوباره به همه‌ی ما بختِ نگریستن به آنچه را از سر گذرانده‌ایم و بهره بردن از تجربه‌ها و آموخته‌ها را، در فرصتی که به ما داده شده، می‌بخشد.

 

نوروز در ایران و افغانستان  آغاز سال نو محسوب می‌شود (آیا، طالب‌ها، هم‌چون بارِ پیشین، می‌کوشند آن را بربیندازند؟ کاری که در گذرِ تاریخ بارها بر دستِ باورمندانی پای‌ورز و متعصب یا سیاست‌ورزانی دشمن ــ انگلیس و روسیه‌ی تزاری و سپس شوروری و نیز در مقطعی دولت ترکیه  ــ انجام شده؟!) و تعطیل است. در همه‌ی کشورهای حوزه‌ی تمدنی ایران این جشنِ تاریخی برپا می‌گردد؛ حال در برخی از کشورها، با همین نام، تعطیل است: از جمله همه‌ی آسیای میانه (قزاقستان، ازبکستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ترکمنستان) و جمهوری آذربایجان در قفقاز، و نیز کشور کوچکِ آلبانی، که مردمانش تباری آریایی دارند و آیینِ مانوی از عناصر اصلیِ فرهنگ‌شان و نیز کلیسای خاص‌شان (بوگومیل) است و نیز مسلمانانِ بکتاشیِ آن دیار؛ و در دیگر کشورها، یا بخشی از مردمان‌شان برپاکننده‌ی این جشن هستند یا رسم‌ها و سنت‌هایی نزدیک به این جشن کهن یا جداشده از آن دارند، چون: چین که بخشی از مردمانِ مسلمانش در غرب از فرهنگی ایرانی برخوردار هستند، جمهوری باشقیرستان از واحدهای تشکیل‌دهنده‌ی فدراسیون روسیه در شمالِ آسیای میانه، برخی کشورهای آسیای جنوبیِ که با ما همسایه هستند یا مسلمان‌اند (هند، پاکستان و دوردست‌تر، بنگلادش. سالِ نوی بنگالی، بنگلا نابابرشا، هم تقریباً در آغازِ بهار ــ ۱۴ آوریل ــ است)، دیگر کشورهای قفقاز (گرجستان، ارمنستان، و روسیه که هم‌چنان بخش‌هایی از ماورای قفقاز یا قفقاز شمالی ــ مردمانِ ایرستان یا اوستیا، داغستان یا چِچِنستان و... ــ را در اختیار دارد)، و نیز برخی کشورهای آسیای غربی یا «آسورستان و اراکِ عرب و آناتولی» (ترکیه، عراق، سوریه و لبنان، و نیز مصر، به‌ویژه مصر علیا، که آن‌هم سنت‏هایی‏ دارد که با آیین‏های بهاری ایران و کشورهای مجاور شباهت دارد و مسیحیان و مسلمانان در کنار هم برپایش می‌کنند) و نیز شیخ‌نشین‌های جنوب خلیج فارس که بخش بزرگی از مردمان‌شان یا ایرانی هستند یا ایرانی‌تبار، مقدونیه‌ی شمالی، برخی دیگر از مسلمانان بالكان، از جمله بوسنى‌و‌هرزگوين و كوزوو، تاتارهای کریمه در بلغارستان و نیز مردمانِ زنگبار در تانزانیا. این روز هم‌چنین یکی از روزهای مقدس و اعیاد مذهبیِ زرتشتیان و پیروانِ آیینِ بهایی نیز، در هر کجای جهان که باشند، هست. به نظر می‌رسد جشنِ اعتدال بهاری یا شومبون نوهی در ژاپن هم، از آن رو که از راهِ دین بودایی در آن کشور گسترش یافته است، در پیوند با نوروز باشد (هم‌چنان که آیین‌شان در اعتدالِ پاییزی هم به مهرگانِ ما شبیه است).

 

پرونده‌ی مشترکِ نوروز، که بزرگ‌ترین پرونده ثبت‌شده‌ی چندملیتی در فهرست میراث جهانی یونسكو، و موفق‌ترین مصداقِ فلسفه‌ی كنوانسیون میراث ناملموسِ ۲۰۰۳ برای نزدیكیِ فرهنگی میان ملت‌ها و برداشتن دوری‌ها و دیری‌ها و دیوارهاست، بر دستِ هفت کشور (ایران با همکاریِ کشورهای جمهوری آذربایجان، پاکستان، هند، ترکیه، ازبکستان و قزاقستان [تاجیکستان و افغانستان به‌خاطر کامل نبودنِ پرونده‌ی ثبت‌شان نتوانستند به آن بپیوندند])، زیرِ عنوان «فرهنگ صلح» و با عنوان رسمی «روز جهانیِ نوروز»، در نشستِ هم‌وندانِ یونسکو در ابوظبی (۸ مهر ۱۳۸۸ ـ ۲۰۰۹) به عنوان میراث فرهنگی و معنویِ بشر به ثبت جهانی رسید. پنج کشورِ افغانستان، عراق، قرقیزستان، تاجیکستان و ترکمنستان نیز در نشستِ آدیس‌آبابا (۸ تا ۱۲ آذرماه ۱۳۹۵ ـ ۲۰۱۶) به این پرونده پیوستند.

 

 

جهان از باد نوروزی جوان شد

 

نوروزتان پیروز!

 

ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی/

ازین باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی 

 

[طرح نوروز از بانو نفيسه محمدی]

واژگان کلیدی

دیدگاه خود را بنویسید